کد مطلب:224111 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:118

فضل بن سهل سعایت می کرد
فضل راضی به ولایتعهدی امام رضا علیه السلام نبود زیرا علم و تقوی و علاقه به ملیت و نوع آن حضرت بر دوست و دشمن روشن بود و فضل می خواست مأمون را در اراده ی خود ببرد و آنچه می خواهد بكند چنانچه نمی گذاشت اخبار انقلاب شهرهای كوفه و بصره و یمن و حجاز و بغداد به خراسان و به مأمون برسد برای اینكه فاصله ای بین حضرت رضا علیه السلام و مأمون ایجاد كند - جاسوسانی گذاشته بود كه ملاقاتهای حضرت او به او بگویند و خانه مأمون با خانه حضرت مجاور و نزدیك هم بود و حتی دری به هم داشت و یك روز مأمون دید در بسته و راه گرفته و مسدود شد - از حضرت رضا علیه السلام پرسید



[ صفحه 545]



چرا این در بسته شد فرمود رأی فضل است - مأمون بر فضل بر آشفت گفت تو را چه كار بین امیرالمؤمنین و حرم او كه دخالت می كنی این آقا پسر عم من و از خاندان من است تو را چه رسد كه در خانه او تصرف كنی دستور داد دیوار را خراب كرده در را گشودند و از آن در رفع و آمد می كرد فضل این عمل سخت غمگین شد زیرا راه مستقیم بین خلیفه و ولیعهد باز شد و حضرت همه مطالب را برای مأمون می فرمود:

یك روز مأمون از كار فضل پرسید حضرت رضا علیه السلام فرمود: او امور را كتمان می كند از اینكه آرامش دهد و وقایع را به عرض نمی رساند.